در تاریخ حوزه علمیه مشهد، علمای بزرگی که با نام «نهاوندی» شناخته میشوند، چند نفر هستند؛ یکی از آنها مرحوم آیتالله شیخ علیاکبر نهاوندی است که اگر به خاطر داشته باشید، حدود یک سال پیش در صفحه نخست رواق، مفصل درباره او و فضائلش صحبت کردیم.امروز صحبتمان درباره آیتالله شیخ محمد نهاوندی است که شاید کمتر کسی با نام وی آشنا باشد و داستان زندگی او را بداند؛ عالمی اندیشمند، اهل سیاست و بسیار پُرکار در حوزه تدوین آثار علمی و تحقیقاتی.
آیتالله شیخ محمد نهاوندی از آن دسته علمایی است که در عرصههای مختلف به فعالیت میپرداخت، هم معلمی توانمند بود که به مقام مدرسی آستان قدس رسید، هم پژوهشگری سترگ که آثار بسیار ارزشمندی از خود به جا گذاشت، هم عالمی اهل سیاست بود و از اوضاع مملکت و اتفاقاتی که در ممالک اسلامی رخ میداد، خبر داشت و هم خیّری علاقهمند به طبقات مستضعف بود و برای رفاه حال آنها، از هر آنچه داشت، مایه میگذاشت.
پرورشیافته حوزههای مشهد و نجف
آیتالله شیخ محمد نهاوندی در نجف به دنیا آمد؛ ۱۵ رجب سال ۱۲۹۱ / ۶ شهریور ۱۲۵۳. طعم تلخ یتیمی را در دوران کودکی چشید و در ۴سالگی همراه برادر بزرگترش که برای وی حُکم پدری داشت، راهی ایران شد و پس از اقامتی نسبتاً طولانی در تهران، در سال ۱۳۱۷قمری/ ۱۲۷۸شمسی همراه با برادر، به مشهد مهاجرت کرد تا مجاور حرم رضوی شود. مرحوم نهاوندی، تحصیلات خود را در مدرسههای علمیه پایتخت آغاز کرد و پس از مهاجرت به مشهد، در این شهر پی گرفت. آن گاه برای تکمیل آن، راهی عتبات شد و دوران پرباری را در محضر علمایی همچون میرزامحمدتقی شیرازی (مشهور به میرزای دوم، عالم سیاسی و بزرگ معاصر)، آخوند خراسانی، سیدکاظم یزدی، میرزاخلیل تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی گذراند.
دوران حضور مرحوم نهاوندی در عتبات، مصادف با بالا گرفتن انقلاب مشروطیت در ایران و رویکردهای متفاوت علمای نجف در مقابل آن بود.
تحصیل وی در محضر آخوند خراسانی، عالم مشهور مدافع مشروطه و در همان حال، حاضر شدن مرحوم نهاوندی در درس سیدکاظم یزدی، عالم مشهور مخالف مشروطه نشان میدهد تصورات ما از این مخالفتها و موافقتها در میان علما و مقایسه آن با نوع برخورد برخی از ما با مخالفان عقایدمان، از پایه اشتباه است و هنوز تصور دقیقی درباره ساختارهای روابط علما در حوزههای علمیه که میتواند الگوی مناسبی برای دعواهای سیاسی و... روزگار ما باشد، بدست نیاوردهایم.
کرسی تدریس در مدرسه میرزاجعفر
بگذریم، مرحوم نهاوندی در سال ۱۳۲۹قمری / ۱۲۸۹شمسی به دنبال اطلاع از بیماری برادرش، به مشهد بازگشت و چندی بعد در پی ارتحال وی، مسئولیتهای علمی برادر را در حوزه علمیه این شهر برعهده گرفت و به تدریس در مدرسه میرزاجعفر پرداخت. مرحوم نهاوندی همزمان به تألیف آثار پژوهشی در حوزههای گوناگون و از جمله تفسیر دست زد که تا آن زمان، کمتر به آنها توجه میشد. او برای نگارش کتاب تفسیر «نفحات الرحمن» در چهار جلد، هفت سال پژوهش و تحقیق کرد و برای تسلط بیشتر بر این حوزه، حافظ کل قرآن شد.
آیتالله شیخ محمد نهاوندی با وجود مشغلههای متعدد آموزشی و علمی، از یاد مردم و نیازمندان غافل نبود و همیشه قسمتی از وقت روزانه خود را به آنها اختصاص میداد؛ تا آنجا که حتی علمای بزرگی مانند آیتالله العظمی سیدحسین قمی، برخی از مراجعان خود در این زمینه را به مرحوم نهاوندی ارجاع میدادند و به همین دلیل، باید وی را عالمی مردمی بدانیم.
این رویکرد او، برای شاگردانش نیز جنبه تربیتی و آموزشی داشت و به آنها در کنار علوم متداول حوزوی، درس مردمداری و به فکر طبقات فرودست جامعه بودن میداد.
توجه به سیاست و اوضاع جهان اسلام
آیتالله شیخ محمد نهاوندی از فعالیتهای سیاسی هم برکنار نبود. او از دوستان نزدیک آیتالله سیدمصطفی کاشانی، پدر آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی محسوب میشد و با وی مکاتباتی دائمی داشت، همان طور که همواره از دیدگاههای ضداستعماری استادش، میرزامحمدتقی شیرازی نیز حمایت میکرد. مرحوم نهاوندی طبع شعر خوبی داشت و در اشعارش «تجلی» تخلص میکرد. یکی از نکات جالب زندگی وی، انعکاس برخی دیدگاههای سیاسی و وقایع تاریخی در سرودههای اوست. آیتالله شیخ محمد نهاوندی از شاهدان واقعه به توپ بستن حرم رضوی به دست سربازان روسیه تزاری بود.
وی در قصیدهای به بیان این مصیبت بزرگ میپردازد و در یکی از ابیات چنین میسراید: «به صحن و قُبه نورانیت رسیده ز توپ / چه صدمهها که دل جن و انس منهدم است». آیتالله شیخ محمد نهاوندی پس از یک دوره بیماری، در ۲۹ ربیعالثانی سال ۱۳۷۱قمری
(۶ بهمن ۱۳۳۰) در ۷۷ سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکرش پس از تشییعی باشکوه، در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
نظر شما